خلاصه کتاب
نجلا، دختری از جنوب، در کودکی به نشان یانای درمیآید. اما با تصادف یانای، طبق سنت، به عقد دمیر درمیآید. دمیر که دل خوشی از این ازدواج ندارد، نجلا را در سختیها تنها میگذارد. حالا که نجلا بزرگ شده، بازگشت دمیر با نقشهای همراه است که آرامش نجلا را تهدید میکند.