خلاصه کتاب
داستان، نگاهی دارد به روابط نابرابر و آسیبزا در جامعه. هنگامه، دختری است که بهدلیل شرایط زندگیاش، مدتی را در خانهی خالهاش میگذراند و در آنجا با سروش، مردی نامزددار، مواجه میشود. رفتار سروش، هنگامه را در موقعیتی قرار میدهد که انتخابی برایش باقی نمیماند و ناخواسته وارد تعهدی میشود که پیامدهای سنگینی دارد.